معنی اسم گلک در لغتنامه دهخدا : گلک . [ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان ساوه . سکنه ٔ آن 26 تن است . در تابستان ایل بغدادی شاهسون به کوههای این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
گلک . [ گ ِ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش جویم شهرستان لار واقع در
24000گزی باختر جویم . دارای
60 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان قالیباف
گلک . [ گ ُ ل َ ] (اِ مصغر) (از: گل + ک ، پسوند تصغیر). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). مصغر گل است . (برهان ) (آنندراج ). || نوعی از صمغ است و آن از بوته ٔ خار جهودانه حاصل میشود و عربان عنزروت میگویند. (برهان ) (آنندراج ). آن صمغ را گوزده نیز گویند. (آنندراج ) (الفاظ الادو
گلک . [ گ ُ ل َ ] (اِ) یکی از گیاهان بسیار مضر و انگل نباتات دیگر است و چون کلرفیل ندارد به ریشه ٔ نباتات مختلف مخصوصاً گیاهانی که ساقه های نرم و پرآب دارند چسبیده ، مواد غذایی رااز آنها به دست می آورد و مزارع صیفی ، از قبیل : کدو و خیار و هندوانه و خربزه را بکلی خراب میکند.
گلک . [ گ ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه ٔ ارداک شهرستان مشهد واقع در
66هزارگزی شمال باختری مشهد. هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن
105 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر است . شغل اهالی
منبع : معنی گلک در فرهنگ دهخدا معنی اسم گلک در فرهنگ فارسی عمید : ۱. [مصغرِ گل] (زیستشناسی) = گُل۱
۲. (زیستشناسی) گیاهی با برگهایی به شکل پولکهای باریک و بیرنگ و ساقۀ سبز که بیشتر در کشتزارها میروید و انگل گیاههای دیگر مخصوصاً یونجه و خیار میشود؛ گل جالیز.
۳. [مجاز] سخنی که به طعنه و کنایه بگویند؛ طعنه؛ سرزنش.
معنی اسم گلک در دیکشنری فارسی به انگلیسی : sarcasm